من چرک نویس احساسات تو نیستم !
“دوستت دارم” هایت را جای دیگری تمرین کن !

امروز هم
کنار فاصله هامان نشسته ام
امروز هم
دلم...
لبالب از اشتیاق توست
باتو...
تمام شده این نا تمام من
باتو
لبریز از ست اره شده
... آسمان من
باتو
قرار گرفته ...
دل بی قرار من
با من بگو
بگو!
بگو ای انتظار خوب
آیا تو هم
شده ای بیقرارِ من؟!

باران
که بند بیاید تازه خاطراتت شروع می کند به
چکه کردن
ایـــنروزهــــا بـــه هیـــچ حـــرفـــی نمیخــندم جـز حرفـهای عاشــقانه

سيلــــي واقعيت رو
درست اون وقتي مي خوري
که وسط زيباترين رويــــــــــــــــــــــا هستي

هوس کرده ام
بلغزم بر گردنت، دستانت
هوس کرده ام
برگِ خشک نباشم
هوس کرده ام
پرنده ای باشم
که پرهایش به هم چسبیده
فرورفته در عسلِ چشمانت
...
هوس کرده ام

وقتـــي مــــــرا " شمــــا " خطابــ ميکنی ...
منــــي که تـا ديــــروز
عـــــــــــزيز دلـت بودم !
درد دارد ، درد

وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمیتوانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن
نظرات شما عزیزان:
|